فرادرمانگری

با کسب اجازه و سلام بر استاد گرانقدرمان ،این وبلاگ بنا به وظیفه و جهت ایجاد مرهم بر درد فراق یار آغاز شد . همچنین به بررسی موانع و شناخت فرصت ها و تهدید های عرفان کیهانی ( فرا کل نگری ) بنا گذاشته ایم تا نسبت به ادراکات نابی که در این مجموعه داشته ایم و یقینی که حاصلمان شده است ادای دین کرده و هرگز از این راه آشتی با خدا و مسیر کمالی که یافته ایم بر نخواهیم گشت چرا که راه ، راه بی نامی اوست و همه رهروان حقیقت ناب الهی در این مسیر همسفر یکدیگر هستیم و تنها ابلیس از جنس آتش است که قسم خورده راه کسانی است که به سمت کمال و حقانیت هستند.دست همه انسانهای راستین را می فشاریم.

۱۲.۹.۹۱

فضایی برای نشر آگاهی و رفع بغضها و سوتفاهم ها و تعصبات و بستری جهت ایجاد وحدت و پیوند:



سایت سرکار خانم استاد نیرومنش:

۱۱.۹.۹۱

بهشت ساختنی است نه رفتنی



خیلی ها الان را نمی دانند چه جوری استفاده کنند ، همه اش منتظرند بگویند بفرمایید برویید توی بهشت ، حالا چه جوری می خواهد برود توی بهشت با چه آگاهی ، چون بهشت رفتنی که نیست ، بهشت را باید بسازد
فرض کنید اینجا بهشت است و زیر زمین نهرهای آب جاری است براساس این  کانالهای آگاهی و این چیزهایی که ما داریم می بریم این بهشتها در واقع ساخته می شود ، چیز آماده ای نیست ، خب اگر چیزی بلد نباشیم آنجا هم نمی دانیم چی بسازیم ، مثل این می ماند که کسی از ساختمان سازی اطلاعی نداشته باشد و بگویند این آجر ، آهن ، سیمان و ... برای خودت یک چیزی درست کن خوب چی می سازد ، ولی یک کسی که آشنایی دارد یک چیزی می سازد به درد بخور ولی آن کس که آشنایی ندارد ممکن است چیزی بسازد که روی کله اش فرود بیاید
ازآموزه های آموزگارعشق و معرفت "محمد علی طاهری " -( دوره ی چهارم جلسه اول

حلقه های مربیگری دوره های عرفان کیهانی


حلقه های مربیگری دورۀ 2 :
1.  همفازی کیهانی  2.   اسکن دوگانگی   3.  همفازی کالبدی  
حلقه های مربیگری دورۀ 3 :
1. کنترل ذهن 
حلقه های مربیگری دورۀ 4 :
1.  کنترل دشارژ خارجی
2.  تشعشع مثبت 1 / تشعشع مثبت 2
3.  کنترل تشعشع منفی 1 / کنترل تشعشع منفی 2
4. کنترل تشعشع منفی 3 / کنترل تشعشع منفی 4
5. قطع ارتباط از شبکۀ منفی       و     6. تزکیۀ تشعشعاتی
حلقه های مربیگری دورۀ 5 :
1. کنترل دشارژ درونی     2. تیکهای شخصیتی    3. حلقۀ وحدت(ضدَّین)
4. من معنوی(همزاد)   5. بارش(شرح صدری)   6. حلقۀ روح جمعی(مثبت۱)
[تشعشع دفاعی چشمی]: در لابلای جلسات 1 تا 6 به صورت اتوماتیک به مربی تفویض می گردد و مربی اجازۀ تفویض آن را به دیگران ندارد.
حلقه های مربیگری دورۀ 6 :
1. قونیه (1)        2. ذهن بیذهنی        3. شارژ یونی و الکترونی
4. قونیه (2)       5. پاکسازی چاکراها         6. همفازی با زمان
حلقه های مربیگری دورۀ 7 :
1. ارتباط گستردگی    2. شارژ شعوری    3. اعوذ بالله
4. حلقۀ بی نام(آگاهی)   5آشتی با مرگ   6. روح جمعی(کنترل تشعشع منفی 1. 2. 3 .4
حلقه های مربیگری دورۀ 8 :
1. (پیوند) ، (قنوت)   2. (قیام نماز یا تکبیرة الإحرام) ، (رکوع)   3. (تعمید روح) ، (سلام نماز)   
4. (مشاهدۀ لایۀ حفاظت مراسم عبادی) ، (تجربۀ قرار گرفتن در لامکان، لازمان، لاتضاد)
5. (سجده) ، (درمان با ذهن اشتراکی) 
6. (کنترل تشعشع منفی 5) ، (کنترل تشعشع منفی 6) ، (حلقۀ بی نام: آگاهی)
["تشعشع مثبت 2 در روح جمعی"]
["تشعشع دفاعی در روح جمعی"]: [به شرط گذراندن دورۀ مربیگری دفاعی
حلقه های مربیگری دورۀ تشعشع دفاعی:
۱. دفاعی راه نزدیک(1 و 2) ، پاکسازی اماکن خصوصی(راه نزدیک) ، دفاعی تزریقی و تماسی
۲. دفاعی راه دور(1 و 2) ، پاکسازی اماکن خصوصی(راه دور) ، تشعشع مثبت(2)
۳. کنترل تشعشع منفی(1)  ، تشعشع دفاعی قطع دیداری(راه نزدیک) 
۴. تشعشع دفاعی قطع دیداری(راه دور) ، تشعشع دفاعی قطع شنیداری(راه نزدیک)
۵. تشعشع دفاعی قطع شنیداری(راه دور)       ۶. پاکسازی اماکن عمومی ، تشعشع دفاعی(3)
۷. تشعشع دفاعی(4)      ۸. تشعشع دفاعی(5)       ۹. تشعشع دفاعی(6)      ۱۰. تشعشع دفاعی(7)       ۱۱. تشعشع دفاعی(8)
 حلقه های مربیگری دورۀ سایمنتولوژی:  
1.       اصلاح الگوی خواب           2 . تشعشع دفاعی  ۵                  3 .  تشعشع دفاعی۶                 
4 . اصلاح طبع نرم افزاری در بنیاد              5. کنترل تشعشع منفی ۶(در روح جمعی) 
6. اصلاح نرم افزاری عادتها  ( ترک عادت ) 
حلقه های مربیگری دورۀ فراپزشکی:
۱. درمان با ذهن اشتراکی
۲. شارژ شعوری خوردنی، نوشیدنی، مکان و اشیاء             ۳شارژ یونی و الکترونی

۹.۸.۹۱

آسیب شناسی داخلی مجموعه عرفان حلقه – عرفان کیهانی-3



6- توجه بیش از حد به احترام نام استاد به جای توجه به اندیشه و عمل ایشان
تصور کنید دانشجویی هستید که چند واحد مهم درسی را با یک استاد دانشگاه می گذراند. این استاد هم با سواد است، هم دلسوز و زحمت کش و هم با اخلاق. طبیعی است که خود را مدیون چنین استادی بدانیم، برای او احترام قائل باشیم و همواره از ایشان با احترام یاد کنیم. اما اگر در درس این استاد نمره خوبی کسب نکنیم و توانایی به کار بستن تعالیمش را بدست نیاوریم، علارقم تمام احتراممان شاگرد خوبی برای استاد خود نبوده ایم و او را از خودمان راضی نکرده ایم.
مثال دیگری درباره ما مسلمانان می زنیم. بسیاری از ما مراقبیم تا حتما پس از ذکر نام حضرت رسول بر ایشان و خاندان پاکشان صلوات بفرستیم و نامشان را بدون پیشوند و پسوند مناسب به کار نبریم و اگر هم کسی خدای ناکرده به صاحت ایشان بی احترامی کند طبیعتا به جوش و خروش می آییم. اما چرا این حد از توجه و علاقه را در نزدیک کردن شخصیت خود به تعالیم ایشان نشان نمی دهیم؟
یکی از آسیب هایی که می تواند پس از مدتی به هر جریان فکری وارد شود همین است. شاید ذکر این موضوع حساسیت برانگیز و سوتفاهم زا باشد اما حقیقتا بسیاری از ما نمی توانیم نام استاد طاهری را بدون یکی دو پیشوند به کار ببریم در حالی که می توانیم از راه ایشان به راحتی عدول کنیم. مسلما هدف از این گفتار کاهش احترام به آن استاد فرزانه عرفان نیست، که حق بزرگی بر گردن همه ما دارد. اما هدف مشخص کردن ظاهر و باطن از یکدیگر است. ما اصرار فراوان بر «دکتر» خطاب کردن استاد داریم حال آنکه داشتن مدارک دکتری یا مهندسی اساسا در مقابل آنچه استاد به بشریت عرضه کرده است، چیز در خور توجهی نیست، داشتن آن افتخاری برای استاد طاهری نیست و نداشتنش هم نقطه ضعفی برای ایشان نخواهد بود.
طبیعی است در شرایطی که استاد در زندان هستند، شاگردان ایشان فریاد مظلومیت برآورند و در رفع اتهامات از دامان پاک معلم خود بکوشند، اما باید همین ابتدای راه از تاریخ درس بگیریم و ایشان را به تدریج چنان مقدس و غیر قابل دستیابی نکنیم که تنها برای ستایش کردن و احترامات ظاهری مناسب باشد، نه برای الگو گرفتن و به کار بستن.
7- نقض خواسته یا ناخواسته شرط امانت داری
در این باره صحبتهای بسیار شده و تذکرات فراوان بیان گردیده. اگر بخواهیم نوعی جمع بندی داشته باشیم شاید بتوان گفت ما به چند صورت پا را از دایره امانت داری فراتر می گذاریم:
الف) گاهی در اثر افکار و اندیشه هایمان، چیزی به ذهن ما می رسد و آنچه در ذهن، ساخته و پرورده شده را «آگاهی» به حساب می آوریم. از آنجا که «آگاهی» خود را هم عموما از شبکه مثبت می دانیم و لذا احتکار آن ناروا است، بلافاصله می خواهیم این یافته مهم را به همه اطلاع دهیم تا کسی محروم و نا آگاه باقی نماند. در بسیاری موارد بیان نمی شود که «این یک یافته شخصی است و ممکن  است جزو تعلیمات عرفان حلقه نباشد». گاهی این یافته ها به ابداعات و اقدامات عجیبی می انجامد که استاد نیز بارها از آن گلایه کرده اند. این در حالی است که خود استاد طاهری باوجود برخورداری از بینش لازم، آگاهی های خود را چند ماه قرنطینه می کردند تا آن را با آگاهی های دیگر انطباق داده و از صحت آن اطمینان حاصل کنند.
ب) هر مدرسی در حین تدریس تعلیمات استاد، ناخواسته تغییرات کوچکی در طرز بیان مطلب یا اصطلاحات و مفاهیم مورد نظر ایجاد می کند. همچنین افراد مختلف با توجه به پیش زمینه های فکری که دارند ممکن است یک حرف واحد را به صورت های مختلف و سازگار با عقاید خود درک و تفسیر کند و سپس آنرا مطابق با تفسیر و تبیین خود به دیگران هم منتقل نمایند؛ و یا وقتی مطلبی در یک کتاب یا سخنرانی تازه منتشر شده از استاد صراحتا با آگاهی های شخصی ما در تناقض قرار می گیرد، به جای تفکر دوباره، اقدام به تفسیر سخن استاد یا ساختن دلیلی برای بیان آن سخن کرده و تلاش میکنیم نظر ایشان را بر نظر خود منطبق کنیم. این  موارد در گذر سالها و با توالی نسل های مربیان و شاگردان جدید، بیشتر و عمیق تر می شود تا جایی که تشخیص حق و باطل در مواردی بسیار دشوار خواهد شد. پرهیز از این مسئله شاید به صورت مطلق برای انسان امکان پذیر نباشد اما می توان با دقت نظر در انتقال و حساس بودن نسبت به عدم تناقض مجموعه مطالب با یکدیگر، دائما از دامنه خطر کاست و به علف های هرز ذهنی اجازه رشد بیش از حد در وجود خود را نداد.
ج) گاهی روبنای فکری یا طرز زندگی و رفتار روزمره یک مربی ممکن است در ذهن شاگردان به حساب عرفان حلقه گذاشته شود. کلاس های عرفان حلقه معمولا در منازل مربیان برگذار می شود و طبیعتا شاگردان تا حدودی با خانواده و طرز زندگی مربی خود هم آشنا می شوند. در شاگردان و مربیان عرفان حلقه افراد مختلف از طیف های گوناگون با روبناهای متفاوت وجود دارند پس کسی نباید بین سبک زندگی، پوشش، حرف زدن و… یک مربی، ارتباطی با عرفان حلقه برقرار کنند و اساسا این عرفان مطابق با اساس نامه اش تداخلی با روبنای فکری افراد ندارد. کما اینکه استاد طاهری نیز یک بار بیان کردند که هرگز درباره روبنای زندگی شخصی خود صحبتی نکرده اند.
د) گاهی هم همراهان و مربیانی دیده می شوند که به وضوح نسبت به مسائل ذکر شده از سوی استاد طاهری، تخلف می کنند. به عنوان مثال حلقه هایی از ترم های بالاتر در ترم های پایین تر تفویض می شود، حلقه های یک طرفه یا دوطرفه به صورت ناصحیح به کار می رود، و مثال های متعدد دیگر. چنین مسائلی هیچ توجیهی نداشته و همه ما باید نسبت به شرط امانت داری دقت نظر بیشتری داشته باشیم.
8- خطر فرقه فرقه شدن تدریجی و خود به خودی
با تاکید فراوانی که درباره این خطر شده و سوگندنامه ای که مربیان فرادرمانی امضا می کنند، شاید احتمال ایجاد آگاهانه فرقه و زیرشاخه کاهش یافته باشد اما باید متوجه ایجاد خود به خودی و ناخواسته آن هم بود. در نبود استاد بسیاری از همراهان و علاقه مندان این مجموعه گرد شاگردان فعال ایشان جمع می شوند. به تدریج حلقه های متعددی از همراهان با محوریت افراد مختلف تشکیل شده و می شود. در هر یک از این حلقه ها نیز آگاهی ها و مطالب جدیدی دهان به دهان شده و نقل می شود که با جمع و گروه دیگر متفاوت خواهد بود. در این میان هیچ کس قصد ایجاد شاخه یا انشعابی را ندارد اما به تدریج مسیر حرکت هر گروه نسبت به گروه های دیگر زاویه کوچکی پیدا کرده و سنگ بنای ایجاد فرقه ها و زیرشاخه ها، خود به خود گذاشته می شود.
این روندی است که در طول تاریخ برای هر اندیشه و مکتب توانمندی رخ داده و حال باید برای اولین بار از ایجاد آن در عرفان حلقه جلوگیری کنیم. چنین کاری نیاز به دقت عمل، نیت پیراسته و حسن نظر فراوان دارد. هریک از ما باید همواره تشریک مساعی و هم فکری جمعی را مدنظر داشته باشیم و بدانیم که برای خدمت به مسیر وحدت انسان ها، لازم نیست در آن هیچ شعبه و راه جداگانه ای را بپماییم.
آنچه گفته شد تلاشی بود تا ان شاالله در فاز مثبت، آسیب های خودمان را برای خودمان بیان کنیم پیش از آنکه خدای ناکرده ایراداتمان را سر هر کوی و برزن بشنویم. روی سخنم ابتدا با خود است که آلوده به تمامی هشت مورد ذکر شده می باشم. از تمامی همراهان متعهد و خیرخواه نیز تقاضا دارم با اندیشیدن در چنین مواردی به آسیب شناسی دائمی این مجموعه خود جوش، مستقل و با انگیزه کمک فرمایند. شاید بتوان گفت عرفان حلقه مرحله ابتدایی شکل گیری را با زحمات استاد طاهری و همراهان متعدد طی کرده است. اما هنوز در مرحله کودکی خود قرار دارد و تا رشد و بالندگی و رسیدن به قله ها راه درازی در پیش است که باید آنرا با همراهی یکدیگر بپیماییم. مبادا که در این صعود، از سقوط کسی خشنود شویم و خود را در حاشیه امنی تصور کنیم. آسیب های ذکر شده نیز اکنون در مرحله رشد این عرفان مطرح هستند و طبیعتا در آینده با آسیب های دیگری نیز مواجه خواهیم شد.
نکته پایانی اینکه این نوشتار عمدتا به نقد عملکرد ما همراهان عرفان کیهانی اختصاص داشت نه بحث بر سر اندیشه های مطرح در این عرفان. این سخن به آن معنی نیست که امکان وجود هرگونه نقدی بر هر گوشه و زاویه و فرعی از حیطه گسترده مطالب بیان شده در عرفان حلقه، منتفی است؛ که اگر چنین بود استاد طاهری خود این همه اصرار بر لزوم بحث های کارشناسی و تخصصی بر اندیشه های عرفان حلقه نمی کردند. آن نیز در جای خود، و با روش صحیح خود، لازم است تا بر غنا و استواری بنای این عرفان ایرانی-اسلامی بیافزاید، ان شاالله.